کد مطلب:260219 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:294

پس از امام
حضرت مهدی علیه السلام نه تنها بعنوان یگانه میراثدار و ادامه دهنده ی راه پدر بزرگوارش امام حسن عسكری علیه السلام، بلكه به عنوان آخرین امام



[ صفحه 84]



و حجت الهی و وارث تمام انبیاء و اولیاء و باقیمانده ی خدا در زمین، از چنان مقام و موقعیتی برخوردار است كه در اثبات امامت و ولایتش، به ذكر معجزه و كرامتی نیاز نیست. جان همه ی خلایق با او آشناست و كتابهای همه ی پیامبران با یاد او زینت یافته است.

هیچ امامی رخت از دنیا نكشید، مگر آنكه از او سخن به میان آورد. و هیچ مصلحی پای به دنیا نگذاشت مگر آنكه انتظار او را دستمایه ی اصلاح اجتماع خویش قرار داد.

خداوند چون بندگانش را آزمود و لیاقت حضور او را در آنان نیافت، به پرده ی غیبتش پوشاند و تا دیگر باره به آزمونی لیاقت خود را به اثبات نرسانند ظهورش را نصیب آنان نخواهد ساخت.

اوست كه اراده ی خدا را در امامت و وراثت مستضعفان زمین، جامه ی عمل می پوشاند و وعده ی او را در غلبه یافتن اسلام بر همه ی آیین های زمان تحقق می بخشد.

او كسی است كه عیسای مسیح با نفس روح بخش و نگاه شفاآفرینش، امامت او را گردن می نهد و پشت سر او به عبادت پروردگار می ایستد.

او معجزه ی همه ی پیامبران را با خود دارد، و در زمان ظهورش پیروان همه ی ادیان را به اطاعت خویش می خواند.

بنابراین اگر سخن از كرامت او به میان می آید شرح تاریخ است، نگارش واقعه ای است كه برای مردمی در آن دوران آغازین غیبت، موضوعیت داشته و برای قانع كردن ناآگاهانی كه در شناخت امام خویش به كرامت و اعجاز و غیبگویی او محتاج بودند، اتفاق می افتاده است.



[ صفحه 85]



با این توضیح به بیان روایتی از «ابوالأدیان» می پردازیم كه مدتها خدمتگزار امام حسن عسكری علیه السلام بود و نامه های محرمانه ی آن گرامی را به شهرهای مختلف می رساند. او می گوید:

در ایامی كه امام حسن عسكری علیه السلام در بستر بیماری - كه به شهادتش منجر شد - به سر می برد، بر او وارد شدم. چند نامه نوشت و فرمود: «این نامه ها را به مدائن برسان. تو پانزده روز در سفر خواهی بود و زمانی كه در روز پانزدهم به سامراء باز می گردی در خانه ی من صدای گریه و عزاداری می شنوی و مرا بر تخت غسالخانه می یابی.»

گفتم: مولای من خدا آن روز را نیاورد - اگر چنین شد به چه كسی باید مراجعه كنیم؟ - امام بعد از شما كیست؟

فرمود: «هر كس جواب این نامه ها را از تو درخواست كرد. اوست كه جانشین و امام پس از من است.»

عرض كردم: نشانه ای دیگر بفرما.

فرمود: «هر كس بر جنازه ی من نماز بخواند، اوست كه امام پس از من خواهد بود.»

عرض كردم: نشان دیگری بیفزا.

فرمود: «هر كس از آنچه در «همیان» است خبر داد، اوست كه قائم و جانشین پس از من است.»

ابهت و هیبت آن حضرت مرا باز داشت از اینكه بپرسم «همیان» چیست و در آن چه چیزی است؟ نامه ها را برداشته و بسوی مدائن حركت كردم و جواب آنها را گرفته همانطور كه ایشان فرموده بود پس از پانزده روز وارد سامراء شدم. ناگهان صدای شیون از منزل مولایم



[ صفحه 86]



شنیدم و جعفر بن علی برادر امام حسن عسكری علیه السلام را بر در خانه مشاهده كردم كه شیعیان پیرامونش بودند و به او عرض تسلیت می كردند و آغاز امامت او را تبریك می گفتند.

پیش خود گفتم: اگر این امام است پس باید شرایط و احوال امامت دگرگون شده باشد؛ چون او را از قبل به شرابخواری و قماربازی و نواختن طنبور می شناختم. پس پیش رفتم و تسلیت و تبریك گفتم ولی او هیچ سؤالی از من نكرد.

سپس «عقید» خارج شد و گفت: ای آقای من! برادرت كفن شده برخیز و بر او نماز بخوان. جعفر به همراه شیعیانی كه گردش بودند وارد منزل شدند.

در داخل منزل بدن كفن پوش شده ی حسن بن علی علیهماالسلام را مشاهده كردم. جعفر بن علی جلو رفت تا بر بدن برادر نماز بخواند، اما قبل از گفتن تكبیرة الاحرام كودكی گندمگون با موهایی مجعد و دندانهایی گشاده، از حجره ای بیرون آمد و عبای جعفر را گرفته و فرمود: «عمو! عقب برو كه من برای نماز بر پدرم سزاوارترم.»

جعفر با چهره ای در هم كشیده عقب رفت و كودك پیش آمده بر جنازه نماز خواند و او را در كنار قبر پدر بزرگوارش، امام هادی علیه السلام مدفون ساخت.

سپس رو به من كرد و فرمود: «ای بصری! جواب نامه هایی را كه به همراه داری به من بده.» آنها را به او دادم و در دل گفتم: این دو نشانه! فقط نشانه ی آخرین یعنی «همیان» باقی مانده.



[ صفحه 87]



سپس بسوی جعفر برگشتم در حالیكه از ناراحتی نفس های عمیق می كشید.

«حاجز وشاء» به خاطر اینكه حجت را بر جعفر تمام كند به او گفت:

آقای من! این كودك كه بود؟

گفت: به خدا سوگند او را هرگز ندیده و نمی شناسم.

در حالیكه نشسته بودیم، گروهی از قم به مجلس وارد شدند و درباره ی حسن بن علی علیهماالسلام پرسیدند و چون خبر رحلت او را شنیدند پرسیدند: پس امام پس از او كیست؟ مردم بسوی جعفر بن علی اشاره كردند؛ آنان بر او سلام نموده و به او تسلیت و تبریك گفتند. و اظهار داشتند كه تعدادی نامه و قدری پول با ما هست. باید بگویی این نامه ها از كیست و مقدار پول چقدر است؟

جعفر برخاست و در حالیكه لباسش را می تكاند گفت: اینها از ما می خواهند كه علم غیب داشته باشیم!!

در این هنگام خادم امام زمان علیه السلام از حجره خارج شد و گفت: نامه هایی كه با شماست از فلانی و فلانی است و نام صاحبان نامه را گفت و افزود در «همیان» هزار دینار است كه نقش ده دینار آن زایل شده است. قمی ها نامه ها و پولها را به او دادند و گفتند: همان كسی كه تو را به این امور خبر داد و بسوی ما فرستاد، امام ماست. [1] .

قابل ذكر است كه جعفر بن علی كه در این جریان به عنوان مدعی



[ صفحه 88]



دروغین امامت مطرح است همان جعفر كذاب است كه به خاطر آلودگی های مختلفی كه داشت راه انحراف پیمود و علی رغم همه ی مهربانی های امام حسن عسكری علیه السلام، بارها سبب مشكلات فراوان گشت و پس از شهادت او نیز طریق خیانت پیمود و به دربار معتمد رفته او را بر اسرار خانه ی برادر و وجود فرزندی به نام «محمد بن الحسن علیهماالسلام» آگاه ساخت و سبب دستگیری جاریه ی امام حسن علیه السلام و برخی یاران او گشت.

از همه شرم آورتر آنكه به نزد وزیر معتمد رفته و گفت: مقام پدر و برادرم را برای من قرار ده و من در عوض سالیانه بیست هزار دینار به تو می پردازم وزیر او را راند و به او گفت: ای احمق! سلطان، شمشیر و تازیانه اش را به خدمت گرفت تا كسانی را كه پدر و برادرت را امام می دانستند، از این عقیده بازدارد و نتوانست. و برایش میسر نشد كه آنان را از این اعتقاد منصرف گرداند و نیز بسیار كوشید تا پدر و برادرت را از آن مقام امامت باز دارد و برایش میسر نگشت.

پس تو اگر پیش پیروان پدر و برادرت امام می بودی، دیگر به سلطان و غیر سلطان نیاز نداشتی تا مقام و مواجب آنان را برایت ترتیب دهد. و اگر این منزلت را نزد آنان نداری به چنین راهی به آن نخواهی رسید. [2] .



[ صفحه 89]




[1] كمال الدين، جلد 1، صفحه ي 150 - 152.

[2] مدرك پيشين - و همان مدرك، صفحه ي 125.